نقد روانکاوانه
آدلربرخلاف فرویدمعتقدبودکه:رفتارانسان توسط غرایزتعیین نمیشود.بلکه تابع هدف هاییست که روبه سوی آینده دارند.
ازنظراواهداف کلی ماآرمان های خیالی هستندکه واقعیت ندارند.اندیشه های خیالی وجوددارن که مابه وسیله ی آن هامسیرزندگی خودراهدایت می کنیم.
احساس حقارت :
آدلر اعتقاد داشت که همه در تجربه ی اول مقایسه ی خودشان با جهان اطرافشان احساس نا توانی می کنند و و قتی که احساس حقارت می کند فرد برای غلبه بر این حس ناخوشآیند و جبران حقارتهای خودش تلاش می کند و به برتری میرسد. آدلر معتقد بود که احساس حقارت ضروری است.چون به وجودآورنده ی انگیزه برای پیشرفت و ترقی آدم است.
عقده ی حقارت :
هنگامیکه فرد نتواند براحساس حقارت خود غلبه کنداین حس تقویت و تشدید می شود و منجر به شکلگیری عقده ی حقارت می شود. عقده ی حقارت به سه شیوه می تواند در کودکی شکل گیرد:
1)حقارت جسمانی: کودکی که ضعف و نقص جسمانی دارن اگر این ضعف هایش مورد توجه قرار گیرد،در صدد جبران آنها بر می آید و برای جبران آنها تلاش می کند.اگر این تلاشها بی نتیجه باشد عقده ی حقارت در آن فرد ایجاد خواهد شد.
2)لوس کردن: کودکان ناز پرورده به این علت که چیرگی بر مشکلات و سازگاری با دیگران را نیاموخته اند وقتی با مانعی در زندگی مواجه می شوندبه این نتیجه میر سند که ناتوانی خودشان باعث شده است و دچار احساس حقارت می کنند.
3)نادیده گرفتن: کودکی که به علت عدم توجه و بی تفاوتی والدین یا حالت خصمانه ی آنها نیاز هایش بر طرف نشده احساس بی ارزشی می کند و دچار عقده ی حقارت می شود.
عقده ی برتری جویی :
این امکان وجود دارد که یک فرد در مقابل احساس حقارتش ، گرایش به جبران بیش از اندازه پیدا می کنه و دچار عقده برتری می شود . فرد گرایش به تکبر و سلطه جویی دارد .
اصل برتری جویی :
آدلر " برتری جویی " را اصلی ترین انگیزه ی زندگی و به دست آوردن استعداد ها بالقوه اش می داند . و منظور از آن تسلط بر دیگران نیست بلکه انگیزه ای است که از اول تولد تا آخر حیات با انسان همراه است .
غایت و هدف زندگی :
آدلربرخلاف فرویدمعتقدبودکه:رفتارانسان توسط غرایزتعیین نمیشود.بلکه تابع هدف هاییست که روبه سوی آینده دارند.
ازنظراواهداف کلی ماآرمان های خیالی هستندکه واقعیت ندارند.اندیشه های خیالی وجوددارن که مابه وسیله ی آن هامسیرزندگی خودراهدایت می کنیم.
اثر ترتیب تولد :
آدلرترتیب تولدرایکی ازاصلی ترینعواملی می داندکه برماهیت سبک زندگی فرداثرمی گذارد.اومعتقدبود که فرزنداول که توجه کامل ودربست راازوالدین دریافت می کندپس ازتولدفرزنددوم حسادت می ورزد.به همین دلیل است که فرادمنحرف و روان رنجوربیشتر،ازفرزندان اول هستند.
هم چنین،فرزنددوم رقابت جوترازفرزنداوا است ورشدفرزندآخر،سرعت چشم گیری دارد؛ولی اگرنازپرورده شونددربزرگسالی هم همین گونه اند؛آنان درپی آن اند کهدرمرکزتوجه قراربگیرند.به همین دلیل احتمال بیشتری وجودداردکه ضربات شدیدروانی راتجربه کنند.
نظریه ی خود خلاق :
به عقیده ی آدلرشخصیت آدمی فقط ازاستعدادهای ذاتی و تاثیرات محیط خارجی و تعامل این عوامل شکل نمی گیرد.بلکه خلاقیت و ابتکاری هم وجود دارد.یعنی اینکه انسان برای ارضای میل به برتری جویی خود عوامل زیستی و اجتماعی را به صورت خلاقانه و ابتکاری در تجارب تازه به کار می برد .آدلر معتقد بود سبک زندگی در بهترین صورت شامل روشی خلاقو مثبت است که به فرد اجازه می دهد که انرژی های خودش را در راههای مثبت و سازنده به کار گیرد.
علاقه ی اجتماعی :
آدلر معتقد بود که انسان اجتماعی به دنیا می آید و به این اجتماعی بودن علاقه دارد که این ذاتی و فطری است .از نظر آدلر کسانی که احساس علاقه ی اجتماعی ندارند ممکن است به افرادی نامطلوب از نظر اجتماعی مانند روان رنجور مجرم و مستبد تبدیل شود.پ
خود آگاهی :
آدلر وجود ضمایر آگاه و ناخودآگاه را در انسان نفی کرد و اعتقاد داشت که خودآگاهی در شکل گیری انسان نقش عمده ای داشته است.
در واقع انسان از اعمال،خودآگاهی دارد و می داند که چه کند چرا می کند و هدف و چیست.می تواند هدفی را پیش رو داشته باشد و برای رسیده به آن تلاش کند و راه رسیدن به هدف را آگاهانه انتخاب کند.
سبک زندگی :
همه برای رسیدن به برتری از یک سری الگو بهره می گیریم.
آدلر این الگوی منحصر به فرد را سبک زندگی نامیده است.که از تعامل سه عامل بدنی،روانی و اجتماعی شکل می گیرد.
از دید آدلر هر فرد با اراده ی خودش مناسب ترین سبک زندگی را انتخاب می کند و به وجود می آورد هروقت این سبک زندگی خلق شد در طول زندگی ثابت است و منش بنیادین ما را خواهد ساخت.
Design By : Pichak |